آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد...
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری
در حالـی کـه زنــده ای...
////////////////////////////////////////////////////////////////////
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
....................................................
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////
در تقویم دوستی این را به ذهنت بسپار ، روزی به نام فراموشی وجود ندارد . . .
.
.
.
دوبیتی عاشقانه
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست / شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست
آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری / که جهنم نگزارد به تنم تاثیری . . .
.
.
.
وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت
فهمیدم که گاهی
هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدن . . .
.
.
.
اس ام اس محبت آمیز
سلام
ببـــیــــــن
این اسمش دلــــــه !
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …
میشد مغــــــــز !
دلـــــه ..
نمی فهمــــــه … !
خواستم اطلاع بدم…
.
.
.
تو رفته ای که بی من,تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو,شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .
.
.
.
سلامتی اونی که با این که در مورد هزار تا چیز صحبت میکنه
ولی تو فکرش فقط یه چیزه
“عشقش”
.
.
.
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند
بعضی از عهد ها را روی قلب هم می نویسیم
حواست به این عهد های غیر کاغذی باشد
شکستنشان
یک ادم را می شکند . . .
.
.
.
من در سرزمینی زندگی میکنم که به آدم عاشق میگن کودن و احمق
و به آدم هفت خط میگن مرد زندگی . . .
.
.
.
خدایا !
آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من . . .
.
.
.
سلامتی اونی که خنده های بی وقفش
حجابی به روی قلب آکنده از غمشه . . .
.
.
.
وقتی دیدی ناراحتی یا خوشحالیت براش فرقی نمیکنه ، دیگه وقتشه فراموشش کنی . . .
.
.
.
بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم
وقتی حقیقت رو گفت کلا” خاموش شدم . . .
.
.
.
مرگِ یه رابطه از جایی شروع میشه که
موبایل ها میره روی سایلنت . . .
.
.
.
یادش بخیر با هم میرفتیم ماهیگیری
اون ماهی های زیادی تور میکرد
به من میخندید و میگفت:
یعنی نمیتونی ۱ دونه ماهی بگیری؟
لبخندی زدم و بغلش کردم و گفتم:
“من ماهیمو خیلی وقت تور کردم . . . “
.
.
.
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟”
و تو جواب میدی “خوبم!”
کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: “میدونم خوب نیستی…”
.
.
.
در رویاهایت جایی برایم باز کن ،
جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ،
خسته شدم از بی جایی . . .
////////////////////////////////////////////////////
اگر گاهى ندانسته به احساس تو خنديدم , و يا از روى خودخواهى فقط خود را پسنديدم , اگر از دست من در خلوت خود گريه اى کردى , اگر بد کردم و هرگز به روى خود نياوردى , اگر زخمى چشيدى گاه گاهى از زبان من , اگر رنجيده خاطر گشتى از لحن بيان من ...
حلالم کن...
و بعد از آن دعايم كن
.......................................................................
از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم میکشد!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگى”
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی
وزد..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشک من جاری شد…
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو …
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیقرار تو ام و در دل تنگم گلههاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصلههاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل است دیگر
یا شور میزند
یا تنگ میشود
یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن
…میخورد روی پیشانیاش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واژههایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشکهایم که سرازیر میشوند……
دیری نمیپایدکه قندیل میبندد…
عجیب سرد است هوای نبودنت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژهها را میگیرم
و به دیدنت میآیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامینمیگنجد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز…
انگار کسی آمد…
و هوای دلتنگی ات را …
هی در آسمان اتاقم پاشید …
و تو نبودی……
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی. «گابریل گارسیا»
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم برایت تنگ شده !
میخواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی میترسم …
” تهران” ، ” ونیــــز” شود !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش دهخدا میدانست
دلتنگی …
اشک ….
فاصله ….
بی وفایی….
تعریفش فقط دو حرف است “تـــو”
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگم اما
تو را طلب نمیکنم…نه اینکه بی نیازم … صبورم.. “
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی … دلتنگی …
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دستهایت هستم
باور کن که دلتنگی … دلتنگی …
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!
...........................
خدایا عاشقان را غم مده
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد
لحظه ویرانیم را حس نکرد
در تمام لحظه هایم هیچ کس
وسعت تنهائیم را حس نکرد
آن که سامان غزل هایم از اوست
بی سرو سامانیم را حس نکرد
عبرت چه واژه زيبا اما غريبي است !
شنيدم آنانكه از گذشته خود عبرت نمي گيرند
چاره اي جز تكرار آن ندارند
و آنجا بود كه فهميدم
چرا زندگي ما تكراري است
دل نوشته سعید
تو کوچه های ذهن من یه رد پای اشناست
یه خاطره یه حسن ناب یه اسمون بی ریاست
تو کوچه های ذهن من یه یار پر محبته
یه دسته مهربونو پاک یه اسم با نجابته
تو کوچه های ذهن من صدا فقط صدایه توست
اون اسم و دست و رد پا دروغ نگم ازان توست
نوشته های مجازی
دلم برای ...
طعم یک سطر
دست خط واقعی
تنگ شده ست ...
می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که پــــدر تنها قهرمان بود
عشــق ، تنـــها در آغوش مــادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !!!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
دلم برای تو که نه!...
ولی برای روزهای با هم بودنمان تنگ شده
برای تو که نه!
ولی برای "مواظب خودت باش" شنیدن تنگ شده
برای تو که نه!
ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده...
راستش!برای اینها که نه...
برای خودت...دلم خیلی تنگ شده
منبع دوست عزیزمون:http://www.saeid-mosavi.rozblog.com
نظرات شما عزیزان: